کد مطلب:37111
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
جانشيني امير مؤمنان ، علي ( عليه السلام ) از سوي رسول اللَّه ( ص ) در روز غدير اعلام گرديده است . آيا امام نمي توانسته براي اثبات حقانيّت خود در طول حيات خويش به اين واقعه قطعي استدلال كند ؟
امام در طول عمر خود در موارد متعدّدي با حديث غدير بر حقانيّت خلافت خود استدلال نموده است ، ايشان در موقعيّت هاي مناسب حديث غدير را به مخالفان گوشزد مي كرد ، و از اين راه موقعيّت خود را در قلوب مردم تحكيم مي نمود .
نه تنها امام ( عليه السلام ) ، بلكه دخت گرامي پيامبر ، حضرت فاطمه ( س ) و فرزند گرامي وي ، حضرت امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) و سالار شهيدان ، حضرت حسين بن علي ( عليه السلام ) و گروهي از شخصيّت هاي بزرگ اسلام ، مانند عبداللَّه بن جعفر ، عمار ياسر ، اصبغ بن نباته ، قيس بن سعد ، عمر بن عبدالعزيز و حتّي برخي از مخالفان آن حضرت ، مانند عمر و عاص و . . . با حديث غدير استدلال كرده اند .
بنابراين ، استدلال با حديث غدير از زمان آن حضرت وجود داشته ، و در هر عصري علاقمندان آن حضرت ، حديث غدير را از دلايل امامت و ولايت امام شمردند . در اينجا به نمونه هايي از اين استدلالات اشاره مي شود :
1 . اسير مؤمنان ( عليه السلام ) در روز شورا ، كه اعضاي شورا به دستور خليفه دوّم تعيين شده بود و و تركيب اعضا طوري بود كه همه افراد مي دانستند كه خلافت از آن شخصي غير علي ( عليه السلام ) خواهد بود . هنگامي كه گوي خلافت از طرف عبدالرحمان بن عوف به سوي عثمان پرتاب شد ، امام براي ابطال رأي شورا شروع به سخن كرد و گفت : « من با سخني استدلال مي كنم كه هيچ كس نمي تواند آن را انكار كند » . تا آنجا كه فرمود : « شما را بر خدا سوگند مي دهم آيا در ميان شما كسي هست كه پيامبر درباره او گفته باشد : « و كنت مولاه فهذا علي مولاه الهم و آل مولاه ، و انصر من نصره ليلغ الشاهد الغايب قالوا الهم ، لا؛ من مولاي هر كس هستم ، علي مولاي اوست . پروردگارا ! دوست بدار ، هر كس را كه علي را دوست بدارد و ياري كن هر كس را كه علي را ياري كند . اين سخن را حاضران به غايبان برسانند » .
{P - مناقب خوارزمي ، ص 2177 و كتابهاي ديگر . P}
اعضاي شورا تصديق كردند و گفتند : « اين فضيلت را جز تو كسي ندارد » . البته استدلال امام به حديث غدير منحصر به اين مورد نيست ، بلكه در موارد ديگري نيز امام به اين حديث استدلال كرده كه به آن اشاره مي شود .
2 . روزي امير مؤمنان ( عليه السلام ) در كوفه سخنراني مي نمودند . در ضمن سخنان خود رو به جمعيّت كرد و گفت : « شما را به خدا سوگند مي دهم هر كس در غدير حاضر بود و به گوش خود شنيد كه پيامبر مرا به جانشيني خود برگزيد ، بايستد و شهادت بدهد » . در اين موقع سي نفر از جا برخاستند و به شنيدن حديث غدير گواهي دادند .
بايد توجّه داشت كه آن روز بيش از بيست و پنج سال از واقعه غدير مي گذشت و بعضي از اصحاب پيامبر ( ص ) نيز در كوفه نبودند يا پيش از آن در گذشته بودند . شايد بعضي هم به عللي از دادن شهادت كوتاهي ورزيدند ، وگرنه تعداد گواهان بيش از آن بود . مرحوم علّامه اميني مصادر متعدّد اين حديث را در كتاب نفيس خود آورده است .
{P - الغدير ، ج 1 ، صص 153 تا 171 . P}
3 . در دوران خلافت عثمان دويست تن از شخصيّت هاي بزرگ از مهاجر و انصار در مسجد پيامبر دور هم گرد آمده بودند و پيرامون موضوعات مختلفي بحث و گفتگو مي كردند ، تا آنجا كه سخن به فضايل قريش و سوابق و مهاجرت آنان كشيده شد . هر طايفه اي از قريش به شخصيّت هاي برجسته خود افتخار مي نمود .
در طول اين جلسه كه از نخستين ساعات روز برگزار شده بود و تا ظهر ادامه داشت و شخصيت هايي در آن سخن مي گفتند . امير مؤمنان ( عليه السلام ) فقط به سخنان مردم گوش مي داد و سخني نمي گفت . ناگهان جمعيّت به حضرت روي آورده ، درخواست نمودند كه زبان به سخن بگشايد . امام به اصرار مردم برخاست و درباره پيوند خود با پيامبر و سوابق خدمات خود به طور گسترده سخن گفت . تا آنجا كه فرمود : « به خاطر داريد كه روز غدير خداوند به پيامبر مأموريت داد كه همان طور كه نماز و زكات و مراسم حج را براي آنان روشن كرده است ، مرا پيشواي مردم قرار دهد و براي انجام همين كار پيامبر خطبه اي به طرح زير خواند و فرمود : خداوند ، انجام كاري را بر عهده من گذارده است ، و من از آن مي ترسيدم كه بعضي از مردم مرا را در ابلاغ پيام الهي تكذيب كنند ، ولي خداوند امر فرمود كه آن پيام را برسانم و نويد داد كه مرا از شر مردم حفظ خواهد كرد .
هان ، اي مردم مي دانيد خداوند مولاي من و من مولاي مؤمنانم . آيا من از خود آنان به خودشان اولي هستم ؟ ، همگي گفتند : آري ، در اين موقع پيامبر فرمود : علي برخيز . من برخاستم . سپس آن حضرت رو به جمعيّت كرد و گفت : « من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه » .
در اين موقع سلمان از رسول خدا پرسيد : علي بر ما چگونه ولايت دارد ؟ پيامبر فرمود : « ولاءه كولاي . من كنت اولي به من نفسه؛ فعليّ اولي به من نفسه » ولايت علي بر شما همانند ولايت من بر شما است . هر كس من بر جان وي اولويت دارم ، علي نيز بر جان او اولويت دارد » .
{P - فرائدالسمطين ، باب 58 ، اميرمؤمنان علاوه بر اين سه مورد ، در كوفه در روزي به نام « يوم الرجبه » ودر روز جمل و در حادثه اي به نام « حديث الركبان » و نيز در جنگ « صفين » با حديث غدير بر امامت خويش استدلال نموده است . P}
4 . اين نه تنها علي است كه با حديث غدير در برابر مخالفان استدلال نموده است ، بلكه دخت گرامي پيامبر نيز در يك روز تاريخي كه براي احقاق حق خود سخنراني مي نمود ، رو به ياران پيامبر ( ص ) كرد و گفت : « آيا روز غدير را فراموش كرديد كه پيامبر به علي ( عليه السلام ) « من كنت مولاه فهذا علي مولاه ؟ »
5 . هنگامي كه حسن بن علي ( عليه السلام ) تصميم گرفت كه با معاويه صلح كند برخاست و خطبه اي به شرح زير ايراد نمود : « خداوند اهل بيت پيامبر را به وسيله اسلام گرامي داشت و ما را برگزيد و هر نوع پليدي را از ما پاك نمود » . تا آنجا كه فرمود : « همه امّت شنيدند كه پيامبر رو به علي كرد و گفت : و تو نسبت به من ، بسان هارون نسبت به موسي هستي ، همه مردم ديدن و شنيدند كه پيامبر دست علي را در غدير خم گرفت و به مردم گفت : « و من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه » .
{P - ينابيع الموده ، ص 482 . P}
6 . حضرت حسين بن علي نيز هنگام سخنراني در اجتماع انبوهي در سرزمين مكّه ، كه در ميان آنان صاحبه پيامبر زياد بودند ، چنين فرمود : « شما را به خدا سوگند مي دهم ، آيا مي دانيد كه پيامبر در غدير خم ، علي را به خلافت و ولايت برگزيد و فرمود : و حاضران به غايبان برسانند ؟ ، آن جمع همگي گفتند : گواهي مي دهيم » .
علاوه بر اينها گروهي از اصحاب پيامبر ، مانند عمار ياسر ، زيد بن ارقم ، عبداللَّه بن جعفر ، اصبغ بن نباته و افراد ديگر كه همگي با اين حديث برخلافت و شايستگي امام استدلال نموده اند .
{P - براي آگاهي بيشتر از اين احتجاجات و مدارك و منابع آنها به كتاب نفيس « الغدير » ، ج 1 ، ص 146 تا 195 مراجعه شود . در اين كتاب بيست و دو احتجاج با تعيين مدارك نقل شده است . P}
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.